از این رو، دیدگاه پزشکی امامرضا(ع) واقعگرایانه و تجربهمحور است؛ امری که در پزشکی امروز هم به آن توجه میشود. یکی دیگر از مفاهیم این کتاب رعایت حد اعتدال در امور خوراک، آشامیدنی و... است که از بنیانهای پزشکی اسلامی به شمار میآید. به موازات این بحثها، به بحثهای فرهنگی نظیر لقمه حلال، اسراف و تبذیر نیز توجه شده است. از این رو، پزشکی اسلامی و ازجمله طبالرضا بر پایه ساختار طبیعی و فطری انسان شکل گرفته است.
طبالرضا به موازات گرایش واقعنگرانه خود، کلگرایانه نیز هست به این معنا که جسم و روح را از هم متمایز نمیبیند و آنها را در ارتباط با یکدیگر قرار میدهد. بنابراین، توصیههای پزشکی امامرضا(ع) بر پایه واقعیت وجودی و فطری انسان است. توصیههای پزشکی پیامبراکرم(ص) هم بر پایهای واقعگرایانه بنا شده است. پیامبر به پزشکی به نام «شمر دل» میفرماید: «هیچ کس را درمان نکن، مگر آن که بیماری او را بشناسی». بحث شناخت، یکی از بحثهای اساسی در پزشکی امروز است و در طبالرضا هم این مبحث در لابهلای توصیههای حضرت دیده میشود. امروزه عدمشناخت درست پزشک از بیماری و سیر آن، به درمانهای نادرست و بعضا مرگآور میانجامد.
از آنجا که در طبالرضا و توصیههای پزشکی آن، ارتباط تنگاتنگ جسم و روح دیده شده است، میتوان آن را، پزشکی سامانمند (سیستماتیک) یا کلگرا(هولوستیک) نامید. این نشان میدهد که پزشکی اسلامی به همه ابعاد فردی، روانی، اجتماعی و زیستمحیطی و بهداشت انسان توجه دارد و معتقد است که همه این موارد در ارتباط با یکدیگرند و در واقع یک سامانه(سیستم) را تشکیل میدهند و هیچگاه نمیتوان یکی از اجزای این سامانه را جدای از اجزای دیگر آن در نظر داشت.
در طبالرضا حتی نگاه به خود بدن نیز از رویکردی سامانهای (سیستماتیک) برخوردار است؛ به این معنا که توصیههای امامرضا(ع) در مورد سلامت بدن، کل اعضای بدن را در نظر دارد. اتفاقا در پزشکی امروز به رویکردهای کلگرا توجه میشود و از رویکردهای جزئینگر پرهیز میشود. در رویکرد کلگرا، تنها به یک عامل مشخص جسمی توجه نمیشود بلکه سایر عوامل ممکن، پنهان و حتی محیط بیمار و بیماری و شرایط روانی و اجتماعی بیمار نیز مورد توجه قرار میگیرد.